April 30, 2011

You've got Mail

کاتلین : دیشب من اومدم که ببینمت و تو اونجا نبودی . ای کاش می دونستم چرا ؟ احساس احمق ها رو داشتم . وقتی منتظر بودم یه نفر اومد ، مردی که زنده گی حرفه ای منو تبدیل به جهنم کرده ؛ و اتفاقی که افتاد شگفت انگیز بود . من قادر بودم برای اولین بار دقیقن همون چیزی که دلم می خواد رو درست همون موقعی بگم که دلم می خواد ! و البته بعد از اون احساس خیلی بدی داشتم . درست همون طور که تو گفته بودی .
IMDb

April 28, 2011

chasing liberty

بن : فکر می کنی اگه ببوسمت محافظات منو با تیر می زنن ؟
آنا : نه ؛ ولی اگه این کارو نکنی خودم با تیر می زنمت !
IMDb

The Switch

سباستین : تا حالا از این نترسیدی که مرض پارکینسون بگیری ؟
والی : از پارکینسون نه خیلی اما اگر دروغ نگم من مالیخولیا دارم .
سباستین : چی هست ؟
والی : اینکه فکر کنی یه مرضی داری که واقعن نداری !
IMDb

April 19, 2011

Scent of a Woman

فرانک : می دونی چه چیزی منو توی این سال ها نگه داشته ؟ فکر اینکه یه روزی بتونم یه زنی رو توی بغلم بگیرم و پاهاش به دُر ِ من بپیچه و وقتی که صبح هم بیدار بشم اون هنوز پیشم باشه .
IMDb

Scent of a Woman

فرانک : تو نمی خوای بمیری
چارلی : تو هم نمی خوای
فرانک : یه دلیل برام بیار که نخوام بمیرم
چارلی : دو تا دلیل برات میارم : هم می تونی تانگو برقصی و هم می تونی سوار ماشین فراری بشی ، بهتر از هر کسی که تا به حال دیدم .

IMDb

Scent of a Woman

فرانک : دنا می خوای تانگو یاد بگیری ؟
دنا : الآن ؟
فرانک : یادت می دم بدون هزینه . نظرت چیه ؟
دنا : خب من یه کم می ترسم .
فرانک : از چی ؟
دنا : می ترسم نکنه اشتباه کنم .
فرانک : در تانگو هیچ اشتباهی وجود نداره . مثل زنده گی که نیست ! ساده ست . کاری نداره . رقص عالیه . اگر اشتباه کردی اصلن مهم نیست ، فقط به رقص ت ادامه بده .