November 30, 2011

The GodFather I

دون‌کورلئونه: تمام عمرم رو سعی کردم که سهل‌انگار و بی‌توجه نباشم. زن‌ها و بچه‌ها می‌تونن کم‌دقت و بی‌توجه باشن اما مردها نه.‏
IMDb

November 29, 2011

The GodFather I

فردو: چطور جرأت می‌کنی بیای به لاس‌وگاس و با آدمی مثل "مو گرین" این‌جوری برخورد کنی؟
مایکل: تو برادر بزرگ‌تر منی و من دوستت دارم اما در مقابل خانواده‌ت هرگز طرفداری ِ کس دیگه‌ای رو نکن. هرگز.

IMDb‏‏

November 26, 2011

Veronika Decides to Die

ادوارد: اگر در رو ببندی، شب تا ابد ادامه پیدا می‌کنه.‏

November 24, 2011

Friends

ریچل: فکر نمی‌کنی که به اندازه‌ی کافی مشروب خوردی؟!‏
فیبی: دارم به بچه‌ها کمک می‌کنم.‏
ریچل: آخه مشروب خوردن تو چه کمکی به بچه‌ها می‌کنه؟
فیبی: چون‌که من هرچی بیشتر مشروب بخورم، مشروب کمتری برای بچه‌ها می‌مونه!‏

Season6.Episode24
IMDb

November 21, 2011

Friends

فیبی: اینجا استیک و خرچنگ 99 سنت می‌شه.‏
مونیکا: تو که گوشت‌خوار نیستی!‏
فیبی: اگر 99سنت باشه من تو رو هم می‌خورم!
Season5.Episode23
IMDb

November 16, 2011

Dexter

برادر سم: باید اونو ببخشی.‏
دکستر: نمی‌دونم چطوری.‏
برادر سم: فقط رهاش کن. نمی‌تونی با وجود تنفر توی قلبت زنده‌گی کنی. از داخل تو رو می‌خوره. باید توی زنده‌گی‌ت یه کم آرامش پیدا کنی.
دکستر: اون لیاقتش رو نداره.‏
برادر سم: موضوع اون نیست. اگر اون تاریکی رو رها نکنی، اونم تو رو رها نمی‌کنه. فقط رهاش کن.‏‏
Season6.Episode6
IMDb‏

November 14, 2011

Dexter

افسر منزون: من عادت داشتم که دور این بلوک دوچرخه سواری کنم. یه سگ بد ذات بود که اونجا زنده‌گی می‌کرد. باید برای آنتونی ِ مقدس دعا می‌خوندم تا منو نامرئی کنه. این‌طوری هیچ‌وقت آسیب ندیدم.
دبرا: فکر می‌کنی دعا باعث شده آسیب نبینی؟
افسر منزون: آره. دعا و البته یه کم اسپری فلفل دست‌ساز!
Season5.Episode2

November 13, 2011

The Vampire Diaries

الینا: می‌دونی که می‌تونی در مورد جرمی با من صحبت کنی.
‏بانی: نیازی به این کار ندارم.
الینا: باید در موردش حرف بزنی. اون اذیتت کرده. منم از دستش عصبانی‌ام.‏
بانی: از دست داداش کوچیکت عصبانی هستی، یه کم سرش داد می‌زنی، بهش درس زنده‌گی می‌دی، اما واقعن نمی‌تونی اون‌قدری که من از دستش عصبانی هستم عصبانی باشی.نبایدم باشی. اون برادرته.‏
 
Season3.Episode9
IMDb

November 12, 2011

Forrest Gump

فارست: نمی‌دونم حق با مامان بود یا ستوان دن. من نمی‌دونم که هرکدوم از ما سرنوشتی داریم یا اینکه همه‌ی ما به شکلی تصادفی روی یه نسیم شناوریم. به نظر من هر دوتا درستن. شاید هردو هم‌زمان دارن اتفاق می‌افتن.

November 11, 2011

Forrest Gump

فارست: با من ازدواج می‌کنی؟ من شوهر خوبی می‌شم جینی.‏
جینی: می‌شی فارست.‏
فارست: ولی تو با من ازدواج نمی‌کنی.‏
جینی: تو نمی‌خوای با من ازدواج کنی.‏
فارست: چرا دوستم نداری جینی؟ من آدم باهوشی نیستم ولی می‌دونم عشق چیه.
IMDb

November 10, 2011

Forrest Gump

خانم گامپ: زنده‌گی یه جعبه‌ی شکلاته. هیچ وقت نمی‌دونی چی ازش نصیب‌ت می‌شه.
IMDb‏