فارست: نمیدونم حق با مامان بود یا ستوان دن. من نمیدونم که هرکدوم از ما سرنوشتی داریم یا اینکه همهی ما به شکلی تصادفی روی یه نسیم شناوریم. به نظر من هر دوتا درستن. شاید هردو همزمان دارن اتفاق میافتن.
فارست: با من ازدواج میکنی؟ من شوهر خوبی میشم جینی.
جینی: میشی فارست.
فارست: ولی تو با من ازدواج نمیکنی.
جینی: تو نمیخوای با من ازدواج کنی.
فارست: چرا دوستم نداری جینی؟ من آدم باهوشی نیستم ولی میدونم عشق چیه.