Showing posts with label Matt Damon. Show all posts
Showing posts with label Matt Damon. Show all posts

February 08, 2012

Good Will Hunting

.Sean: real loss is only possible when you love something more than you love yourself

February 06, 2012

Good Will Hunting

اسکایلر [خطاب به ویل] : عقده ی تو نسبت به پول چیه ؟ من وقتی 13 سالم بود پدرم مُرد و این پول به من به ارث رسید. فکرشو نمیکنی، من هر روز که از خواب پا میشم آرزو میکنم که ای کاش میتونستم پولو پس بدم. حاضر بودم همه ی پولو تو یک ثانیه پس بدم اگه میتونستم یک روز دیگه باهاش(پدر) باشم. ولی نمیتونم، و اینه زندگیه من، و من باهاش میسازم.
IMDb

Good Will Hunting

پرفسور لمبو : بعضی وقتها آرزو میکنم که ای کاش تو رو نمیشناختم. چون اونوقت میتونستم شبها راحت بخوابم، بدون اینکه بدونم یکی مثل تو اون بیرون هست.
IMDb

June 26, 2011

The Daparted

بیلی: پلیسا هم می بینی؟
مدولین: یه بخش از کارمه. معمولن دانشجوهایی که از دانشکده ی نظامی اخراج شدن رو نمی بینم.
بیلی: همه ی پلیسا میان اینجا و گریه می کنن؟
مدولین: بعضی وقتا گریه هم می کنن. اگه توی خونه مشکلی داشته باشن یا از اسلحه شون استفاده کرده باشن.
بیلی: بذار یه چیزی بهت بگم. همه ی اونا تعهد دادن که از اسلحه شون استفاده کنن ولی چون زیاد تلویزیون تماشا می کنن می دونن که بعد از استفاده از اسلحه شون باید اشک بریزن. پدرسوخته تر از پلیسا وجود نداره!

The Departed

فرانسیس: وقتی تصمیم می گیری به چیزی برسی، می تونی بهش برسی. این چیزیه که اونا توی کلیسا بهت نمی گن. وقتی هم سن تو بودم اونا بهم می گفتن: ما یا پلیس می شیم یا جنایتکار. امروز چیزی که من بهت می گم اینه: وقتی یه اسلحه ی پر به سمتت نشونه رفته، چه فرقی می کنه کی باشی؟

June 21, 2011

The Adjustment Bureau

دیوید نوریس: مگه ما اختیار نداریم؟
تامپسون: ما قبلن اختیار دادن به انسان رو آزمایش کردیم، از زمانی که مجبور بود شکار کنه و غذا ذخیره کنه تا اوج امپراطوری روم. ما کنار کشیدیم تا ببینیم شما چه می کنید. برای پنج قرن در تاریکی زنده گی کردین و بالأخره ما تصمیم گرفتیم برگردیم. رئیس فکر کرد شاید بهتر باشه ما کار بهتری براتون انجام بدیم. بهتون یاد بدیم چطور دوچرخه سواری کنید بعد دوباره خودمون رو بکشیم کنار. برای همین رنسانس رو بهتون دادیم. روشنفکری، انقلاب علمی. برای ششصد سال داشتیم بهتون یاد می دادیم که انگیزه هاتون رو با منطق کنترل کنید. در سال1910 ما دوباره کنار کشیدیم. ظرف مدت پنجاه سال شما این چیز ها رو برای ما به ارمغان آوردید: جنگ جهانی اول، رکود اقتصادی، فاشیسم، هولوکاست و کار به جایی رسید که در بحران موشکی کوبا ممکن بود کل سیاره از بین بره. در اون موقع تصمیم گرفته شد که ما دوباره باید دخالت کنیم قبل از اینکه شما کاری بکنید که ما حتا نتونیم جمعش کنیم. شما اختیار ندارید. چیزی که وجود داره ظاهریه.
IMDb

The Adjustment Bureau

دیوید نوریس: ما به وکیل های سطح بالا و بانک دار ها وابسته هستیم. اگر می خواید کارگرها به شما رأی بدن، باید کفش هایی بپوشید که کمتر جلب توجه کنه اما نمی شه خیلی هم این کارو کرد چون ما به وکیل ها و بانک دار ها نیاز داریم.
IMDb