ژان پیر: چهل و هفت رونین رو میشناسی؟
سم: نه.
ژان پیر: چهل و هفت سامورایی که به استاد شون خیانت شد و توسط یک استاد دیگه به قتل رسید. اونا به رونین تبدیل شدن؛ ساموراییهای بدون استاد. به خاطر خیانت یکی دیگه رسوا شدن. سه سال نقشه کشیدند و مثل راهزنها رفتار کردن و تظاهر به غارتگری و حتا دیوانهگی کردن. و یه شب یورش بردن به قصر کسی که به استادشون خیانت کرده بود و اونو به قتل رسوندن.
سم: قشنگ بود. خوشم اومد. تو مایههای کار خودمه.
ژان پیر: و یه چیز دیگه هم هست. هر چهل و هفت نفر شون سپوکو انجام دادن. یعنی خودکشی مذهبی در محوطهی قصر.
سم: خب از اینش زیاد خوشم نیومد.
ژان پیر: رمز جنگجو، مبارزه طلبیه. میفهمیش دیگه نه؟ ولی یه چیز دیگه هم هست. تو میفهمی که یه چیزی به غیر از خودت هست که باید در خدمتش باشی؛ و وقتی اون نیاز از بین بره، وقتی باور از بین بره، تو چی هستی؟ مردی بدون استاد.
سم: نه.
ژان پیر: چهل و هفت سامورایی که به استاد شون خیانت شد و توسط یک استاد دیگه به قتل رسید. اونا به رونین تبدیل شدن؛ ساموراییهای بدون استاد. به خاطر خیانت یکی دیگه رسوا شدن. سه سال نقشه کشیدند و مثل راهزنها رفتار کردن و تظاهر به غارتگری و حتا دیوانهگی کردن. و یه شب یورش بردن به قصر کسی که به استادشون خیانت کرده بود و اونو به قتل رسوندن.
سم: قشنگ بود. خوشم اومد. تو مایههای کار خودمه.
ژان پیر: و یه چیز دیگه هم هست. هر چهل و هفت نفر شون سپوکو انجام دادن. یعنی خودکشی مذهبی در محوطهی قصر.
سم: خب از اینش زیاد خوشم نیومد.
ژان پیر: رمز جنگجو، مبارزه طلبیه. میفهمیش دیگه نه؟ ولی یه چیز دیگه هم هست. تو میفهمی که یه چیزی به غیر از خودت هست که باید در خدمتش باشی؛ و وقتی اون نیاز از بین بره، وقتی باور از بین بره، تو چی هستی؟ مردی بدون استاد.